۸ شهریور ۱۳۸۸

حس عجیب

حس عجیبیه نمیدونم شما هم تابحال شما هم دچار این حس شدین یا نه ...؟این نقطه گذاشتن ها دیگه برامون عادی شده. بعد از نوشتن هر سطر 3 نقطه رو میزاریم. نه بابا چیزی که من میخوام در مورد این نقطه ها نیست . درباره حس عجیبه. تا حالا شده شما عاشق شین .آره عاشق مگه چیز خنده داری گفتم . شما در مورد عشق چقدر تجربه دارین ؟من نمی خوام به مباحث پیچیده عشق ومطالب سردر گم کننده بپردازم. من می خوام خیلی ساده وراحت با شما صحبت کنم . در واقع میخوام با شما راحت باشم. می خوام در مورد عشق پدر به فرزندش ،میخوام عشق فرزند به مادر ،وعشق تمامی بشر به خدا با شما صحبت کنم.آخ چه کیفی داره هر وقت پدر خونه خسته وکوفته از سر کار بیاد خونه و بچه هاش از سر وکولش بالا برن . آخ چه کیفی داره وقتی بچه کوچیکت زبان باز کنه وکلمات خنده دارو شیرین بگه. پسر کوچولوی من 3 سالشه وکلمات خنده داری میگه مثلا به لیوان میگه بیبان و ما کلی بهش میخندیم .به این میگن عشق .دختر کوچیکم تازه زبانش باز شده وبه زور میتونه بگه دَدَ. حتما همه شما میدونین اولین چیزیکه نوزاد میگه همین دَدَ ست.آخ من قربون دَدَ گفتنش برم.البته بین دوتا د کلی مکث میکنه. به این میگن عشق. بالا تر ازاین ها یه عشق دیگه ای هست و اونهم عشق به خداست که محکم ترین ، پایدار ترین و پاکترین عشقه. امشب دو رکعت نماز بخون ودستاتو بگیر بالا به سمت خدا و از ته دل دعا کن. سعی کن فقط چشمات تر نشه...خب اگه تر هم شد ایرادی نداره این از دلپاکی شماست.